کربلای کاله و کوچ کاله
یک کارخانه بسیار موفق ایرانی در عراق سوخت و خاکستر شد اما بلواهای سیاسی این روزها نگذاشت خبر این سوختن به گوش مردم برسد.
همه با «کاله» آشنایی داریم و بعید میدانم در میان ایرانیان کسی باشد که محصولات این برند را نشناسد. متأسفانه گزارشها حاکی از آن است که کارخانه کاله واقع در کربلا دچار آتشسوزی گسترده شده و بخشهای اصلی آن در آتش سوخته است.ضمن اینکه متأسفانه دو نفر از هموطنانمان در این حادثه جان باختهاند.
درباره ریشهها و دلایل این حادثه ناگوار اطلاعاتی در دسترس نیست اما قطعا رقبای ترک و عرب را خوشحال کرده است.
یکی دو سال پیش از غلامعلی سلیمانی-بنیانگذار کاله- شنیدم که خط تولید کاله را به عراق برده و در بازارهای این کشور فعالیت گستردهای را آغاز کرده است.
پرسیدم چرا صادرات نکردید و در کشوری که امنیت ندارد کارخانه دایر کردید؟ گفت: «از دام بیثباتی در سیاستگذاری و نوسان غیر قابل پیش بینی ارز در ايران و تله تعرفه در کشور عراق فرار کردم. صادرات آنقدر گرفتاری دارد که ریسک سرمایهگذاری در عراق ناامن را پذیرفتم و قید صادرات را زدم.»
گفتم: چقدر سرمایهگذاری کردید؟
گفت: «کارخانهای که ساختم حدود 100 میلیون دلار سرمایه برده اما اطمینان دارم بازار عراق را تصاحب خواهیم کرد.»
از این مکالمه کوتاه دو یا سه سال گذشت که در سفر به عراق موفقیت کاله را به چشم دیدم. اواخر اردیبهشت امسال در سفر به کربلا و نجف، موفقیتهای کاله را در بازار عراق حتی از آنچه آقای سلیمانی پیشبینی کرده بود بیشتر ارزیابی کردم.
فروشگاههای عراق پر بود از محصولات کاله و در نشستهای رسمی و غیر رسمی غیر ممکن بود با محصولات این برند ایرانی از ما پذیرایی نکنند. در این سفر، کاله را آنقدر موفق دیدم که همه جا با غرور و افتخار از غلامعلی سلیمانی به عنوان یک کارآفرین نمونه ایرانی یاد کردم.
به هرحال کاله در آتش سوخته و هنوز کسی نمیداند دلایل این آتش سوزی چه بوده و چه کسی مسبب آن بوده است اما پرسشی که ذهن را آزار میدهد این است که تکلیف صد میلیون دلار سرمایه سوخته شده چه میشود؟
و کدام نهاد رسمی باید از کارآفرین ایرانی در خارج از مرزها حمایت کند؟
هرچند معتقدم درستی یا نادرستی اقدام غلامعلی سلیمانی برای سرمایه گذاری در عراق نیاز به بررسی و تحقیق بیشتر دارد اما یک چیز را خوب میدانم؛ آنهم اینکه چنین اتفاقاتی در فضای نامساعد کسب و کار در داخل و دیپلماسی اقتصادی ضعیف ریشه دارد. از یک سو سیاستهای اقتصادی و رویههای اداری ما کاملا علیه صادرات عمل میکند و از سوی دیگر در حالی که با عراق رابطه سیاسی خوبی داریم اما مناسبات اقتصادیمان مبتنی بر دیپلماسی نیست. اگر در داخل، فضای کسب وکار نامساعد نبود و مدام در سیاستگذاری صادراتی تغییر رویه نمیدادیم و اگر با کشور عراق رابطه اقتصادی درستی تعریف میکردیم تا با ابزار تعرفه، صادراتمان را محدود نکنند،غلامعلی سلیمانی و کارآفرینانی نظیر او ناچار به سرمایهگذاری و ایجاد کارخانه در عراق نمیشدند.هرچه هست، عراق برای سرمایهگذاری ما امن نیست اما بهترین بازار برای صادرات کالای ایرانی است.
به هرحال برای آقای غلامعلی سلیمانی جز ابراز همدردی کاری از دستم بر نمیآید اما برای اینکه ابعاد ماجرا روشن شود، از وزارت امور خارجه و دیپلماتهای با نفوذ انتظار داریم هرچه زودتر از مقامات دولت عراق درباره این آتش سوزی توضیح بخواهند.
همين طور پيشنهاد ميکنم دولت محترم در نشستی ویژه به بررسی ابعاد این حادثه بپردازد.
امیدوارم دولتمردان بتوانند راهی برای کمک به غلامعلی سلیمانی و احیای مجدد کاله در کربلا پیدا کنند.
لطفا نگذارید سرمایه ایرانی به این راحتی به خاکستر تبدیل شود.
محسن جلال پور _ فعال اقتصادی و رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران و کرمان
کوچ کاله
«کربلای کاله» عنوان مقاله ای است از آقای جلال پور در باره ی سوختن کارخانه ی کاله در کربلا که انگیزه ای شد برای من تا این چند خط را بنویسم.
۱. در باره ی نامگذاری این مقاله اگر صرفا آرایه های ادبی و واج آرایی مد نظر بوده است، به نظرم می شد خوش سلیقه تر عمل کرد!
۲. حتما آقای غلامحسین سلیمانی – بنیان گذار کاله - به عنوان یک تاجر خبیر و به شدت سیستم گرا از آنچنان دانشی برخوردار بوده است که تمهیداتی مثل بیمه آتش سوزی برای سرمایه ی خود را در جریان یک سرمایه گذاری خارجی در نظر داشته باشد تا ما ناچار نباشیم به این وجه ناممکن و غیر معمول دل خوش کنیم که «دولتمردان راهی برای کمک به غلامحسین سلیمانی و احیای مجدد کاله در کربلا پیدا کنند»
۳. در همه ی کشورهایی که از اقتصاد آزاد الگو می گیرند سرمایه گذاری در خود و بیرون از خود با توجه به مزیت های نسبی یک روال عادی و در جریان است و به هیچ وجه نقطه ضعف نیست تا با تحلیل آن به این نتیجه برسیم که «اگر در داخل، فضای کسب وکار نامساعد نبود... غلامحسین سلیمانی و کارآفرینانی نظیر او ناچار به سرمایهگذاری و ایجاد کارخانه در عراق نمیشدند»
۴. سال گذشته با یکی از مدیران بسیار موفق کرمانی بر سبیل اتفاق گفتگویی داشتم.
گفتم: شما که در این صنعت صاحب سبک شده اید و بسیاری از ماشین آلات تولید را هم بومی سازی کرده اید خوب است که در جایی مثل عمان یک کارخانه ای با ظرفیت مناسب را راه اندازی کنید تا ضمن برخورداری از فضایی مناسب و تهیه ی مواد اولیه با شرایط سهل تر، در شرایط سخت تر اداره ی بازار خارجی از دست تان خارج نشود.
گفت: افتخار ما این است که در میهن خودمان ایجاد اشتغال کنیم و تو ما را تشویق می کنی که برویم خارج؟!
گاهی در بیان و نگاهِ معتقد به یک نظریه آنچنان قطعیت و برق ایمانی هست که تو ناچار می شوی، با سکوت، در قالب یک احمق باقی بمانی...
من هم ماندم!
سید حسین مهاجرانی
Report